شکسپیر

شکسپیر: زندگی‌نامه، آثار، نمونه‌ای از غزل + بخشی از نمایش‌نامه هملت

مقدمه

ویلیام شکسپیر، نمایش‌نامه نویس، شاعر و هنرمند پرتوان انگیسی

To be, or not to be–that is the question:

چقدر این جمله برایمان آشناست، بارها و بارها آن را شنیده‌ایم. بله خالق برترین و بی‌نظیرترین نمایش‌نامه‌های تاریخ ادبیات انگلستان که همانقدر برای انگلیسی‌ها و دنیا ارزش دارد که فردوسی برای ما.
با مقاله جدید پارسیان ادیب همراه شوید:

شکسپیر

زندگی نامه شکسپیر

ویلیام شکسپیر (۱۶۱۶- ۱۵۶۴) William Shakespeare، در سال ۱۵۶۴ در شهر استرانفورد انگلستان از زنی به نام  ماریا شکسپیر به دنیا آمد. بسیاری او را «سخن‌سرای آون»Bard of Avon  نامیده‌اند: لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استرانفورد انگلیس به وی داده‌اند.

پدرش جان شکسپیر از تجار معتبر و مردی نیکوکار بود. او صاحب ۸ فرزند شد که ویلیام سومین آن بود.

او ابتدا به مدرسه غیرمذهبی می‌رفته است و بعدها به دلیل ناتوانی اقتصادی پدر آنجا را ترک کرده.

با این حال ویلیام استعداد بی‌نظیری داشته و زبان لاتین و یونانی را فراگرفته، در سن ۱۴ سالگی با همه نویسندگان بزرگ تاریخ آشنایی داشته است.

ویلیام در سال ۱۵۸۲ در سن ۱۸ سالگی با آن‌هتوی (Anne Hathaway) که ۲۶ سال داشته و گفته‌اند باردار بوده، ازدواج کرد و فرزند او سوزانا ۶ ماه بعد به دنیا آمد، چندی بعد در فوریه ۱۵۸۵ صاحب فرزند دوقلو به نامهای همنِت و جودث شد. او همنت را در سن ۱۱ سالگی براثر طاعون از دست می‌دهد که بعضی معتقدند وی هملت را بخاطر تاثیر مرگ همنت نوشته است.

چندی بعد او همسر و فرزندان خود را ترک کرده و پس از ۴ سال در شهر لندن به حرفه بازیگری پرداخت.

بله ویلیام شکسپیر که در ابتدا زندگی مرفه ی داشت، در سن ۱۳ سالگی به دلیل بحران مالی و ورشکستگی پدر از ادامه تحصیل محروم شد و برای اداره زندگی خانواده کار کرد، وی بخاطر استعداد فوق‌العاده‌اش، مطالعه و آشنایی با متون مختلف بویژه متون کهن لاتین، همکاری با صاحبان اندیشه و نظر در هنر و ادبیات عاقبت توانست با خلق آثاری جاویدان جایگاه والایی در تاریخ هنر و ادبیات جهان بخود اختصاص دهد.

غزل‌واره‌ای از شکسپیر

موانعي بر سر راه پيوند افکار عشاق راستين نمي‌بينم. آن عشق که دگرگون شود، آنگاه که امکان دگرگوني يابد و يا به زايل کننده‌اي متمايل شود تا از ميان رود، عشق نيست. عشق فانوسي پا برجاست که طوفان‌ها را نظاره مي‌کند و هرگز از جاي نمي‌جنبد. عشق براي زورق‌هاي سرگردان همچون ستاره‌ي قطبي است که اگرچه ارتفاعش را مي‌دانيم، از ارزش بي‌حدّ آن بي‌خبريم.

اگرچه گل‌رخان در کمند داس زمان گرفتار مي‌آيند و درو مي‌شوند، عشق برده‌ي زمان نيست. عشق با ساعات و هفته‌هاي کوتاه زمان دگرگون نمي‌شود، بلکه تا روز قيامت مستدام است. اگر اين گفته خطا باشد و بر من محقق گردد، من هرگز نه شاعر بوده‌ام و نه کسی را دوست داشته‌ام.

شهرت شکسپیر

آنچه درباره‌ی شکسپیر قابل تامل است اینکه توان شاعری شکسپیر در غزل‌ها زودتر از نمایشنامه‌ها ظاهر شده است. ابتدا بخاطر غزل‌هایش به شهرت می‌رسد زیرا نهاد غزل چنین ایجاب می‌کند. و پس از آن نمایش‌نامه‌هایش دنیا را تکان داده و برایش نامی جهانی به یادگار میگذارد.

مرگ شکسپیر

ویلیام مردی که حدود ۳ قرن است شهرتش به طرز شگفت‌انگیزی با گذشت روزگار پایدار بوده است، در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ در سن ۵۳ سالگی چشم از جهان فرو بست و پیکر او در حیاط کلیسای استرانفورد به خاک سپرده شد. بر سر مزار این نابغه بزرگ این جملات که به روایتی از خود اوست نقش بسته است:

دوست مهربان بخاطر مسیح از بیرون آوردن غباری که درینجا نهفته است درگذر.

رحمت برآنکس که این سنگ‌ها را بر جای خود بگذارد (از این سنگ چشم‌پوشی کند)، و نفرین برکسی که استخوان های مرا جابجا کند.

با مرگ شکسپیر بزرگ‌ترین غزل سرای انگلستان، غزل منزله  قالبی مناسب برای سرودن از رونق افتاد. و دیگر شعرای رنسانس به غزل سرایی روی نیاوردند. جان دون غزل را برای اشعار دینی بکار برد و جان میلتون حماسه سرای بزرگ انگلیس غزل را برای مضامینی غیر از عشق بخدمت گرفت.

شکسپیر

آثار شکسپیر

شکسپیر را پدر نمایشنامه نویسی انگلستان می‌دانند. سبک نویسندگی شکسپیر به مکتب کلاسیسم تعلق دارد. نمایشنامه‌های وی را به تراژدی و کمدی و نمایشنامه‌های تاریخی تقسیم می‌کنند. نمایشنامه‌های اخیر وی ترکیبی از تراژدی و کمدی است. وی حدود ۳۷ یا ۳۸ نمایش‌نامه دارد که همه بی‌نظیر است. آثار مهم او عبارتند از: اتللو، مکبث، هملت، تاجر ونیزی، ژولیوس سزار، شاه‌لیر، هنری ششم، هیاهوی بسیار برای هیچ، رویای شب نیمه تابستان.

شکسپیر بیشتر آثار شناخته شده خود را بین سال‌های ۱۵۸۹ و ۱۶۱۳ تولید کرده‌است. وی سپس تا سال ۱۶۰۸ غالباً تراژدی‌هایی نوشت

بسیاری براین باورند که تراژدی‌های او بیشتر از کمدی‌ها مورد توجه و اقبال قرار گرفته اند و ادعا می‌کنند در سرتاسر دنیا در هر لحظه ۵ نمایش‌نامه از شکسپیر بر روی صحنه می‌رود و رکورد آن برای هملت است که هر ۴ ساعت یکبار دارد به نمایش درمی‌آید.

وی در آخرین مرحله زندگی خود، تراژی کمدی (که به آن عاشقانه‌ها نیز می‌گویند) نوشت و با نمایشنامه‌نویسان دیگر همکاری کرد.

او در حالی مُرد که به سال ۱۶۱۶ هیچ نسخهٔ جمع‌آوری شده‌ای از آثارش وجود نداشت، و بعضی از آن‌ها در نسخه‌هایی مستقل چاپ شده بودند که همان‌ها هم بدون نظارت و ویرایش او بود. در سال ۱۶۲۳ دو تن از اعضای هیئت شکسپیر، جان همینگز و هنری کاندل، نسخه جامع و ویراسته‌ای از نمایش نامه‌هایش را به چاپ رساندند که فِرست فولیو  (First Folio) نام گرفت.

نویسنده معاصر!

سوال: چرا بسیاری معتقدند شکسپیر نویسنده معاصر است؟ مگر او مربوط به قرن ۱۶ نیست؟

چه عناصری در آثارش هست که هنوز معاصر است؟

اولین دلیل، زبان نوشته‌های اوست که دایره واژگان بسیار گسترده دارد و گفته شده همه آثارش را با ۱۵۰۰۰ کلمه نوشته است درحالی که جان‌میلتون با ۹۰۰۰ کلمه آثارش را نوشته است. آنها معتقدند او ۱۷۰۰ کلمه جدید به دایره واژگان زبان انگلیسی اضافه کرده است مثل: مردمک، خونسرد و …

و دلیل دیگر اینکه او یک روان‌شناس است نه یک نظریه پرداز روان‌شناسی. نه. به عنوان کسی که مشاهده‌گری بسیار دقیق است. همانگونه که ما انسان‌ها سرشار از تناقض و وجوه مختلف روانی هستیم، شخصیت‌های داستانی و نمایشی او نیز چنین‌اند. ما انگار خودمان را می‌توانیم در آثار او پیدا کنیم.

شکسپیر داستان‌هایش را از کجا آورد؟

حرف ها در مورد شکسپیر زیاد است مثل اینکه همه نمایش‌نامه‌هایش را خودش ننوشته. وی موضوع بسیاری از نمایشنامه‌های خویش را از تاریخ روم باستان و کتاب پلوتارک برگزیده و به نیروی تصور و تخیل خویش به صورت تراژدی‌های زیبایی آن‌ها را درآورده است.

بسیاری به دنبال ریشه آثار او هستند مثلاً هملت را از کجا آورده است؟

هملت در افسانه های ایتالیایی اسکاندیناوی اروپای شرقی و عربی  مثلا رومئو و ژولیت را از داستان واقعی یک نویسنده ایتالیایی به نام لوئیجی دیکارتو اقتباس کرده است. و اسم بعضی از شخصیت های داستان را از کمدی الهی دانته گرفته است. حتی بعضی از جملاتی که از آنها خوشش آمده را از متن‌های دیگر برداشته و در نوشته‌های خودش از آنها استفاده کرده است. مثلا در مکبث دو ترانه از زبان جادوگران هست که نسخه‌ای از آن قبلا در نمایش‌نامه‌ی یک جادوگر که هفت سال زودتر از او منتشر شده وجود دارد.

درواقع هنر او این است که با روایت دوباره از نمایش‌نامه‌های قبل از خود و شاخ و برگ دادن به آنها و در نهایت اضافه کردن نظر خودش به قصه توانسته است یک شاهکار خلق کند.

برای خواندن آثار و نمایش‌نامه های شکسپیر از کجا باید شروع کرد؟

بسیاری بر این باورند که چون از روی آثار او فیلم‌های فراوانی ساخته شده است، بهتر است ابتدا به سراغ فیلم‌ها رفته و سپس به خواندن نمایش‌نامه‌ها بپردازیم.

دراین میان استفاده از زبان اصلی برای خواندن آثار و یا استفاده از یک ترجمه وفادار بسیار اهمیت دارد. مثلا هملت تا الان حدود ۱۲ بار ترجمه شده که بسیاری از آنها خوب هستند اما می‌توان به ترجمه به‌آذین نگاه ویژه کرد.

HAMLET

To be, or not to be–that is the question:
Whether ’tis nobler in the mind to suffer
The slings and arrows of outrageous fortune
Or to take arms against a sea of troubles
And by opposing end them. To die, to sleep–
No more–and by a sleep to say we end
The heartache, and the thousand natural shocks
That flesh is heir to. ‘Tis a consummation
Devoutly to be wished. To die, to sleep–
To sleep–perchance to dream: ay, there’s the rub,
For in that sleep of death what dreams may come
When we have shuffled off this mortal coil,
Must give us pause. There’s the respect
That makes calamity of so long life.

For who would bear the whips and scorns of time,
Th’ oppressor’s wrong, the proud man’s contumely
The pangs of despised love, the law’s delay,
The insolence of office, and the spurns
That patient merit of th’ unworthy takes,
When he himself might his quietus make
With a bare bodkin? Who would fardels bear,
To grunt and sweat under a weary life,
But that the dread of something after death,
The undiscovered country, from whose bourn
No traveller returns, puzzles the will,
And makes us rather bear those ills we have
Than fly to others that we know not of?
Thus conscience does make cowards of us all,
And thus the native hue of resolution
Is sicklied o’er with the pale cast of thought,
And enterprise of great pitch and moment
With this regard their currents turn awry
And lose the name of action. — Soft you now

بودن یا نبودن، مسئله این است:
آیا شایسته تر آن است که ضربه ­های روزگار نامساعد را تحمل کنیم یا سلاح نبرد به دست بگیریم و در مبارزه ای مرگبار با دریای مصائب، آن ها را از میان برداریم.
مردن، خفتن؛
خفتن و شاید خواب دیدن؛
آه مانع همین جاست. در آن زمان که این کالبد خاکی را به دور انداخته باشیم، در آن خوابِ مرگ، شاید رؤیاهای ناگواری ببینیم. ترس از همین رؤیاهاست که عمر مصیبت بار را، اینقدر طولانی می کند.

زیرا اگر شخص یقین داشته باشد که با یک خنجر برهنه می­تواند خود را آسوده کند، کیست که در برابر لطمه ­ها و خفّت ­های زمانه، ظلم ظالم، تفرعن متکبر، دردهای عشق شکست خورده و تحقیرهایی که لایقانِ صبور از دست نالایقان می ­بینند، تن به تحمل در دهد.
آری تفکر و تعقل، ما همه را ترسو می کند، و عزم و اراده هر زمان که با افکار احتیاط آمیز همراه شود، رنگ می بازد و صلابت خود را از دست می­ دهد، خیالات بسیار بلند به ملاحظه ی همین مراتب، از سیر و جریان طبیعی خود باز می­ مانند و به مرحله عمل نمی­ رسند.
خاموش.
(هملت – پرده ی سوم، صحنه ی اول)

0 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟
خیالتان راحت باشد :)

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *