داستان چوپان دروغگو از Aesop: متن انگلیسی همراه با ترجمه فارسی
مقدمه
چوپان دروغگو اثری اجتماعی، اخلاقی و ماندگار است از ایزوپ (Aesop) که از نویسندگان اسلاوتبار یونان بود و قصه و افسانه مینوشت. طبق نوشتههای هرودوت، ایزوپ هم دوره کوروش هخامنشی و بردهای از اهالی سارد بوده که بعدها صاحبش او را آزاد کرد. داستان چوپان دروغگو با اینکه یک افسانه کهن یونانی است اما تا قرن ۱۵ به زبان لاتین ترجمه نشده و بعدها در اروپا رواج پیدا کرده است. حکایت راستی و درستی و برتری صداقت بر دروغگویی.
با مقاله جدید پارسیان ادیب همراه باشید:
متن انگلیسی چوپان دروغگو
cry wolf
Every day, a shepherd boy sat on a hill watching the village sheep. His job was to make sure nothing bad happened to the sheep.
One day, the shepherd boy felt very bored sitting on the hill watching the sheep. Just for fun, he decided to play a trick on the people in the village. He took a great breath and cried out “WOLF! THE WOLF IS CHASING THE SHEEP!”
All the people in the village came running up the hill to help drive the wolf away. But when they arrived at the top of the hill, they found no wolf. The boy laughed at the sight of their angry faces.
“Don’t cry ‘wolf’, shepherd boy, when there is no wolf”, said the villagers. They went grumbling back down the hill.
The next day, the boy felt bored again while he was watching the sheep. He decided to try his trick again. He took a great breath and cried out “WOLF! THE WOLF IS CHASING THE SHEEP!”
مرتبط مطالعه کنید: جوجه اردک زشت
To his delight, all the people in the village came running up the hill again to help drive the wolf away. But when they arrived at the top of the hill, they found no wolf again. The boy just grinned and watched them go grumbling down the hill once more.
But one day, there was a real wolf prowling about his flock. The shepherd boy leapt up in alarm and cried out as loudly as he could, “WOLF!”
The people in the village thought he was trying to fool them again, and so they didn’t come. At sunset, everyone wondered why the shepherd boy hasn’t returned to the village with their sheep. The went up to the hill to find the boy. They found him crying. “There really was a wolf here! The flock as scattered! I cried out but no one came. Why didn’t you come? ”
An old man tried to comfort the boy as they walked back to the village. “We’ll help you look for the lost sheep in the morning, ” he said, putting his arm around the boy. But you have to realise that “nobody believes a liar even when he is telling the truth. ”
توضیحات
اصطلاح چوپان دروغگو به انگلیسی به معنی cry wolf است.
مترادف:
cry wolf: to give a false alarm of danger
چوپان دروغگو بودن، هشدار دروغ دادن
فایل ویدئویی داستان چوپان دروغگو را با زبان اصلی ببینید:
متن فارسی داستان چوپان دروغگو
یک پسر چوپان هر روز روی تپه ای می نشست و گوسفندان روستا را تماشا می کرد. وظیفه او این بود که مطمئن شود هیچ اتفاق بدی برای گوسفندان نیفتاده است.
یک روز، پسر چوپان از نشستن روی تپه و تماشای گوسفندان احساس بی حوصلگی کرد. تصمیم گرفت برای سرگرمی با مردمان روستا حیله سوار کند، نفس بزرگی کشید و فریاد زد: «گرگ! گرگ در حال تعقیب گوسفند است!»
همه مردم روستا دوان دوان به بالای تپه آمدند تا گرگ را فراری دهند. اما وقتی به بالای تپه رسیدند، گرگی در کار نبود. پسر با دیدن چهره های عصبانی آنها خندید.
اهالی روستا گفتند: «ای پسر چوپان، چوپان دروغگو نباش، وقتی گرگی در کار نیست». آنها با غر زدن از تپه برگشتند.
روز بعد، پسر در حالی که گوسفند را تماشا می کرد، دوباره احساس خستگی کرد. تصمیم گرفت دوباره نقشهاش را امتحان کند. نفس عمیقی کشید و فریاد زد: «گرگ! گرگ در حال تعقیب گوسفند است!»
برای خوشحالی او، همه مردم روستا دوباره دوان دوان به بالای تپه آمدند تا گرگ را فراری دهند. اما وقتی به بالای تپه رسیدند، گرگی را نیافتند. پسر فقط پوزخندی زد و آنها را دید که بار دیگر غرزنان از تپه پائین رفتند.
اما یک روز، واقعا یک گرگ در اطراف گله اش پرسه می زد. پسر چوپان با ترس از جا پرید و با بلندترین صدایی که در توانش بود فریاد زد: “گرگ!”
مردم دهکده فکر کردند که او می خواهد دوباره آنها را گول بزند و بنابراین آنها نیامدند. هنگام غروب همه نگران شدند که چرا پسرچوپان با گوسفندانش به روستا برنگشته است. آنها تپه را به دنبال پسر بالا رفتند و او را درحالیکه گریه میکرد یافتند. ” اینجا واقعا یک گرگ بود، گله را پراکنده کرد! من فریاد زدم اما هیچ کس نیامد. چرا شما نیامدید؟
پیرمردی سعی کرد پسر را در حالی که به روستا برمیگشتند، دلداری دهد. او در حالی که بازویش را دور پسر گرفت گفت: «ما به تو کمک میکنیم صبح به دنبال گوسفندان گمشده بگردی». اما باید توجه داشته باشید که «هیچ کس دروغگو را حتی وقتی راست می گوید باور نمی کند. ”
مرتبط مطالعه کنید: داستان جک و لوبیای سحرآمیز
vocabulary
کلمات جدید داستان چوپان دروغگو
ردیف | لغات جدید | ترجمه |
۱ | shepherd | چوپان- شبان |
۲ | hill | تپه |
۳ | trick | حقه- حیله |
۴ | wolf | گرگ |
۵ | chasing | تعقیب |
۶ | grumbling | غرغرکردن |
۷ | Flock | گله |
۸ | Fool | گول زدن |
۹ | Scattered | پراکنده |
۱۰ | Comfort | دلداری |
۱۱ | liar | دروغ گو |
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)