داستان جک و لوبیای سحرآمیز به همراه ترجمه + فایل ویدئویی و صوتی

مقدمه

آرزوی ثروتمند شدن یک‌شبه، داشتن یک مرغ تخم طلا، دیدن یک لوبیای سحرآمیز از بچگی و درست از زمانی که داستان جک و لوبیای سحرآمیز را دیدیم و خواندیم همیشه همراه ما بوده و گاهی در گوشه کنارهای تخیلاتمان به آن سری زده‌ایم. آیا تابحال این داستان را به زبان انگلیسی خوانده و یا شنیده‌اید؟

با مقاله جدید پارسیان ادیب و داستان متفاوت جک همراه ما باشید: (شاید اینبار غول قصه ما مهربان‌تر باشد!)

جک و لوبیای سحرآمیز

متن فارسی

جک و لوبیای سحرآمیز

یکی بود یکی نبود. پسری به اسم جک خودش را در گنده‌ترین دردسر انداخت. همه‌چیز وقتی شروع شد که مادرش از او خواست گاو پیرشان را بدوشد. اما جک فکر کرد که دیگر از دوشیدن آن گاو خسته شده است.جک گفت: «اصلاً امکان نداره. من الان اون گاو حنایی پیرو نمی‌دوشم.» او تصمیم گرفت گاو پیر را بفروشد تا دیگر مجبور نباشد شیر آن را بدوشد!

جک به بازار می‌رفت تا گاو را بفروشد که دست‌فروشی را سر راهش دید.جک گفت: «سلام آقای پدلر.» دست‌فروش از او پرسید: «داری کجا می ری؟» جک جواب داد: «میرم که گاومو تو بازار بفروشم.» دست‌فروش پرسید: «چرا گاوتو بفروشیش؟ اونو با لوبیا معامله کن!» جک پرسید: «لوبیا!» دست‌فروش جواب داد: «نه هر لوبیایی. با لوبیاهای سحرآمیز عوض کن.» جک پرسید: «اونا چیکار می کنن؟» دست‌فروش گفت: «اونا جادو می کنن!» جک گفت: «جادو؟ باشه فروختمش! و گاو را با سه دانه‌ی لوبیا معامله کرد.

جک به خانه برگشت و به مادرش گفت که گاو را فروخته تا دیگر مجبور نباشد آن را بدوشد. مادر جک پرسید: «تو چیکار کردی عزیزم؟» جک گفت: «من گاوه رو با لوبیاهای سحرآمیز معامله کردم.» «تو گاو رو با چند تا لوبیای سحرآمیز عوض کردی؟» مادر جک نمی‌توانست حرف جک را باور کند. او گفت: «هیچ لوبیای سحرآمیزی وجود نداره.» و لوبیاها را از پنجره به بیرون پرتاب کرد. او گفت: «خب من اونا رو غیب کردم ولی بازم این کار من اونارو سحرآمیز نکرد!»

ناگهان زمین با غرشی شروع به لرزیدن کرد. بوته‌ی لوبیایی جلوی چشم آن‌ها از زمین رویید. جک آن را دید و فوراً از بوته بلند لوبیا بالا رفت. مادرش داد زد: «همین‌الان برگرد اینجا!» ولی جک گوش نمی‌داد.

جک از بوته‌ی لوبیا بالا رفت، بالا، بالاتر و بالاتر.

مرتبط مطالعه کنید: جوجه اردک زشت 

در نوک بوته‌ی لوبیا قصر بزرگی دید. به طرف در بزرگ آن رفت و بازش کرد و وارد شد.

داخل قصر شگفت‌انگیزترین چیز در تمام عمرش را دید. یک غاز آنجا بود. اما آن غاز از آن غازهای همیشگی و معمولی نبود. آن غاز تخم‌های طلا می‌گذاشت! جک با خودش فکر کرد: «چه خوب شد. فکر کن با این تخم‌های طلا چه کارا میشه کرد!» و سپس بدترین فکر ممکن به سرش زد- او می‌خواست غاز را بردارد!

جک غاز را از جایی که نشسته بود بلند کرد. در همین لحظه بزرگ‌ترین و ترسناک‌ترین و تنها غولی که جک دیده بود وارد اتاق شد. غول دید که غاز در جای همیشگی‌اش نیست! غول گفت: هی هو های هانار. اگه تو غاز منو برداشته باشی می‌خورمت واسه ی ناهار! جک با خودش فکر کرد: «اوه نه. این غوله میخاد منو بخوره! باید یه جوری از اینجا برم بیرون که منو نبینه!»

او بی سروصدا و یواشکی غاز را برداشت و به طرف در راه افتاد. چیزی نمانده بود که از اتاق بیرون برود که غاز جیغ کشید و غول جک را پیدا کرد! غول نعره زد: «هی هو های هَنَم، پسش بده وگرنه مامانمو صدا می‌زنم! جک جیغی زد: « آه!» و به طرف ساقه لوبیا دوید.

جک با تمام سرعت از ساقه لوبیا پائین آمد اما غول هم پشت سرش پائین می‌رفت.

درست وقتی جک پا روی زمین گذاشت غول او را به روی دستان بزرگش بلند کرد. غول گفت: «هی هو های هَزه، حتماً هستی خوشمزه! درست وقتی غول می‌خواست جک را بخورد زمین شروع به لرزیدن کرد و یک خانم غول بزرگ‌تر، قدبلندتر و گنده‌تر کنار بچه غول ایستاد! جک با خودش فکر کرد: «حالا دو تا شدن. حالا دیگه حتماً منو می خورن!»

مامان غوله گفت: «ویلفرد اون پسر رو بذارش زمین.» بچه غول جک را روی زمین گذاشت. مامان غوله پرسید: «به تو چی گفته بودم؟» بچه غول با شرمندگی گفت: «بچه‌های دیگه رو نخور.» مامان غوله گفت: «بسیار خوب. ما بچه‌های دیگه رو نمی‌خوریم.» بچه غول داد زد: «ولی اون غاز منو ورداشته!»

در همین لحظه مادر جک از خانه روستایی بیرون آمد. او پرسید: «اینجا چه خبر شده؟ جک شروع به گفتن کرد: «خوب اونجا این قصره بود و توش جالب‌ترین غازی که دیدم بود- تخم طلا میذاره! وقتی داشتم ورش می‌داشتم این بچه غوله اومد تو و هی های هو و اینا می‌کرد. بعدش من…» مادر جک حرف او را قطع کرد: «منظورت اینه که غاز این پسرو ورداشتی؟» جک گفت: «آره. ولی تخم طلا میذاره.» سپس مکثی کرد و راجع به آن کمی فکر کرد. بعد گفت: «حالا که گفتی به نظرم خیلی هم جالب نمیاد.» جک نگاهی به بچه غول کرد و گفت: «از اینکه غاز تو رو برداشتم معذرت میخام. می دونم که نباید چیزی که مال من نیست بردارم.» بچه غول گفت: «عیبی نداره. به نظرم بهتر بود به جای اینکه بخوام بخورمت ازت می‌خواستم غازو بهم پس بدی. منم معذرت میخام. راستی میای بیس‌بال بازی کنیم؟»

جک و بچه غول دوستان خوبی شدند و هر وقت که می‌خواستند همدیگر را ببینند از بوته لوبیا استفاده می‌کردند. جک گفت: «اگه اون سه تا لوبیای سحرآمیز نبودن یاد نمی‌گرفتم بیس‌بال غولی بازی کنم.» بچه غول گفت: «راس میگی. منم میگم که همه‌ی این ماجراها یه موفقیت بزرگ بود!»

فایل ویدئویی قصه آخرین دایناسورها را با زبان اصلی مشاهده کنید:

متن انگلیسی جک و لوبیای سحرآمیز

Jack and the Beanstalk

Once upon a time, a boy named Jack got himself into the biggest, most humongous heap of trouble ever. It all started when Jack’s mama asked him to milk the old cow. But Jack decided he was tired of milking cows. “No way, no how. I’m not milking this brown cow now,” said Jack, and he decided to sell the old cow, so he’d never have to milk it again!

Jack was on his way to market to sell the cow when he came across a peddler. “Hi, Mr. Peddler,” said Jack. “Where are you headed?” asked the peddler. “I’m going to sell my cow at the market,” Jack answered. “Why sell your cow?” asked the peddler. “Trade her for beans!” “Beans?” asked Jack. “Not just any kind of beans,” said the peddler, “magic beans.” “What do they do?” asked Jack. “They do magic!” said the peddler. “Magic? Sold!” said Jack, and he traded the cow for three magic beans.

Jack got home and told his mama he had sold the cow so he wouldn’t have to milk her anymore. “Oh dear, you did what?” Jack’s mama asked. “I sold her for magic beans,” said Jack. “You sold a cow for magic beans?” Jack’s mama couldn’t believe what Jack was telling her. “There’s no such thing as magic beans,” she said as she threw the beans out the window. “Well, I did make them disappear, but that still doesn’t make them magic!”

Suddenly, the ground rumbled and began to shake. A magic beanstalk grew up right before their eyes! Jack saw it and immediately began to climb the tall beanstalk. “Get back here this instant!” called Jack’s mama, but Jack wasn’t listening.

Jack climbed up and up and up and up the beanstalk.

مرتبط مطالعه کنید:  داستان آخرین دایناسورها 

At the top of the beanstalk, Jack found a giant castle. He walked up to the giant door, cracked it open, and went inside.

Inside the castle, Jack saw the most amazing thing he had ever seen. It was a goose. But it wasn’t just any old ordinary goose. This goose laid eggs made of gold! “That is so cool,” thought Jack. “Think of all the things you could do with golden eggs!” And then, Jack got the worst idea he’d ever had—he was going to take the goose!

Jack lifted the goose off of its perch. Just then, the biggest, most fearsome, and only giant Jack had ever seen came into the room. The giant saw that his goose wasn’t in its usual spot! “Fee fi fo funch, if you took my goose, I’ll eat you for lunch!” “Oh no,” thought Jack. “That giant’s going to eat me! I’ve got to get out of here without him seeing me!”

Quietly and carefully, Jack took the goose and made his way toward the door. He was almost out of the room when—honk! The goose cried out and the giant spotted Jack! “Fee fi fo fummy, give that back or I’ll call my mummy!” roared the giant. “Ahhh!” screamed Jack. He ran toward the beanstalk.

Jack ran as quickly as he could down the beanstalk, but the giant was following close behind.

Just as Jack put his feet back on the ground, the giant picked up Jack in his enormous hands. “Fee fi fo fummy, I bet you taste yum yum yummy!” said the giant. Just as the giant was about to eat Jack, the ground began to shake, and there, standing right behind the giant, was an even bigger, taller, more humongous lady giant! “Two giants!” thought Jack. “They’ll eat me now for sure!”

“Put that boy down, Willifred,” the giant mama told her son. The giant put Jack back down on the ground. “Now what have I told you?” she asked. “Don’t eat other kids,” said the giant sheepishly. “That’s right, we don’t eat other kids,” said the mama giant. “But he took my goose!” cried the giant.

Just then, Jack’s mama came out of the farmhouse. “What on earth is going on here?” she asked. “Well,” Jack began, “there was this castle, and inside was the coolest goose ever—it lays golden eggs! As I was taking it, this giant kid came in and was all ‘fee fi fo fum’ and then I—” “You mean you took this boy’s goose?” Jack’s mama interrupted. “Yeah, but it lays golden eggs!” Jack paused and thought about it. “Huh. Now that you mention it, I guess that wasn’t very nice,” said Jack. Jack looked at the giant. “I’m sorry I took your goose. I know I shouldn’t take things that don’t belong to me.” “That’s OK. I suppose I should’ve asked you to give me back the goose without trying to eat you. I’m sorry too,” said the giant. “Hey, do you want to play baseball?”

Jack and the giant became good friends, using the beanstalk to visit each other whenever they wanted. “You know,” Jack said, “if it weren’t for those three magic beans, I never would have learned how to play giant baseball.” “You’re right,” said the giant. “I’d say the whole adventure was a giant success!”

جکو لوبیای سحرآمیز

فایل صوتی داستان جک و لوبیای سحرآمیز

vocabulary

کلمات جدید قصه جک و لوبیای سحرآمیز

ردیف کلمات و اصطلاحات ترجمه
۱ get in to a trouble در دردسر بزرگی گرفتار آمدن
۲ humongous عظیم،بزرگ
۳ heap انباشته، کومه، پشته
۴ to milk دوشیدن گاو
۵ tired خسته
۶ no way, no how امکان ندارد
۷ sell فروختن
۸ come across کسی را سر راه خود دیدن
۹ peddler دستفروش
۱۰ to head جلو رفتن، رهسپار جایی بودن
۱۱ to trade معامله کردن، معاوضه
۱۲ bean لوبیا
۱۳ magic سحرآمیز
۱۴ anymore دیگر (در جملات منفی استفاده می شود)
۱۵ to believe باور داشتن
۱۶ to throw out پرتاب کردن به بیرون
۱۷ suddenly ناگهان
۱۸ rumbled غرش
۱۹ ground زمین
۲۰ shake لرزیدن
۲۱ to grow up رشد کردن، روییدن
۲۲ immediately فوراً
۲۳ to climb بالا رفتن
۲۴ this instant این لحظه
۲۵ to call صدا زدن، فریاد زدن
۲۶ at the top of در بالای
۲۷ giant عظیم‌الجثه، بزرگ
۲۸ castle قلعه، قصر
۲۹ to walk up رفتن به سمت جایی
۳۰ to crack something open قفل دری را گشودن
۳۱ to go inside وارد جایی شدن
۳۲ amazing شگفت‌انگیز
۳۳ goose غاز
۳۴ ordinary معمولی
۳۵ to lay تخم گذاشتن
۳۶ golden طلایی
۳۷ the worst بدترین
۳۸ to take برداشتن
۳۹ to lift بلندکردن
۴۰ perch محل نشستن پرنده
۴۱ just then درست در آن لحظه
۴۲ fearsome ترسناک
۴۳ giant غول
۴۴ come in to وارد شدن به جایی
۴۵ spot محل، جا
۴۶ to have got to باید
۴۷ to get out of از جایی خارج شدن
۴۸ toward به سمت
۴۹ honk صدای غاز
۵۰ cry out جیغ کشیدن
۵۱ to spot کشف کردن، یافتن
۵۲ give back پس دادن
۵۳ roar غرش و فریاد
۵۴ scream فریاد زدن
۵۵ run دویدن
۵۶ as quickly as با تمام سرعت
۵۷ follow تعقیب و دنبال کردن
۵۸ pick up بلند کردن، سوار کردن
۵۹ enormous عظیم ، بزرگ
۶۰ interrupt قطع کردن، گسیختن
۶۱ mention تذکر، گفتن
۶۲ hole همه
۶۳ adventure ماجرا

ادبیات انگلیسی: معرفی دوره‌های زمانی + ادبیات کهن (آنگلوساکسون)

مقدمه

چقدر با ادبیات فاخر جهانی آشنا هستید؟ ادبیات انگلیسی و مخافری همچون شکسپیر، جین آستین، ارنست همینگوی و … آیا تابه حال به سراغ این آثار به زبان اصلی رفته‌اید؟!! شاید باورش برایتان سخت است!

بیایید بعد از گذشتن از سرگذشت حروف الفبای لاتین، با ادبیات انگلیسی هم آشنا شویم، دوره های آن را بررسی کنیم و مفاخر ادبی دنیا و آثارشان را به نظاره بنشینیم.

مقاله‌های تاریخ ادبیات پارسیان ادیب را از دست ندهید:

ادبیات

دوره‌های زمانی ادبیات انگلستان

تا سال ۱۳۶۲ میلادی زبان انگلیسی در کشور انگلستان، زبان رسمی نبود!

در آن تاریخ زبان انگلیسی زبان حقوقی دادگاه‌های انگلستان اعلام گشت، در سال ۱۳۶۳ نخست وزیر انگلستان هنگام افتتاح پارلمان به زبان انگلیسی سخن گفت و از آن به بعد این زبان، زبان رسمی گردید.
نویسندگان و دانشمندان تا قرن شانزدهم به زبان لاتین و درام پردازان آثار خود را به زبان انگلیسی تالیف می‌کردند.

تاریخ ادبی انگلستان دوره‌های مختلفی را گذرانده دوره‌هایی مانند:

ادبیات انگلیسی باستان یا کهن (۱۰۶۶ – ۴۰۵)

ادبیات انگلیسی در قرون وسطی(تا سال ۱۴۸۵)

ادبیات انگلیسی در قرن شانزدهم (۱۶۰۳–۱۴۸۵)

ادبیات انگلیسی در قرن هفدهم (۱۶۶۰–۱۶۰۳)

ادبیات انگلیسی در دوران بازگشت و سده هجدهم (۱۷۹۸–۱۶۶۰)

ادبیات انگلیسی در دوره رومانتیک (۱۸۳۲–۱۷۹۸)

ادبیات انگلیسی در عصر ویکتوریا (۱۹۰۱–۱۸۳۲)

ادبیات انگلیسی در قرن بیستم (۱۸۹۰ تا به حال)

ما بطور مختصر در این مقاله و مقاله‌های دیگر، هر دوره را همراه با نویسندگان و مفاخر برجسته آن بررسی می‌کنیم.

ادبیات

دوره کهن ادبیات انگلیسی (ادبیات انگلوساکسون)

بیایید در این مجال با دوران کهن ادبیات انگیسی آشنا شویم:

ادبیات انگلیسی باستان (ادبیات انگلوساکسون) (۱۰۶۶ -۴۵۰) با ورود قوم‌های ژرمانی (ساکسون‌ها و دیگر قبایل آلمانی ) به انگلستان امروزی در قرن ۵ میلادی بوجود آمد. این قوم‌ها، بجز زبان انگلیسی، سنت ادبی خود در حوزه‌ی شاعری را نیز وارد سرزمین بریتانیا کردند که این سنت تا زمان حمله‌ی نورمان‌های فرانسوی زبان باقی ماند.

به‌نظر می رسد بیشتر ادبیات کهن انگلستان برای خواندن توسط نقالان سروده شده و نقال یا حماسه خوان، آنرا در ردیف‌های آهنگین خاص و با همراهی چنگ می‌خوانده است. موضوع این آثار در ارتباط با شعرهای حماسی، ترجمه‌های تورات، آثار حقوقی، شرح وقایع به ترتیب تاریخ و… بوده است.

 بیشتر آثار بجای مانده از این دوران بی قافیه هستند که البته این گونه شعر برای گوش ما که به وزن شعرهای امروزین انگلیسی عادت کرده‌ایم، عجیب به نظر می‌رسد. ویژگی دیگر شعرهای این دوره، استفاده فراوان از تجانس آوایی (Alliteration) در ساختار شعر است.

بیوولف

حماسه‌های «بیوولف یا بئوولف» (Beowulf) نمونه ی باشکوه شعر در ادبیات انگلیسی کهن است. در واقع بئوولف به عنوان منشور سنتی ادبیات انگلیسی شناخته می‌شود و مشهورترین اثرِ ادبیات انگلیسی باستان است. نخستین حماسه شناخته شدهٔ اروپایی از نویسنده‌ای ناشناس است. این حماسه به زبان انگلیسی کهن نوشته شده و یکی از برجسته‌ترین نوشته‌های ادبی آنگلوساکسون شناخته می‌شود. تاریخ‌نگاران نگارش آن را میان ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی برآورد کرده‌اند. این رزمنامه که از سده نوزدهم به این سو به نام بیوولف نامور شده‌است به داستان نبردهای پهلوانی به نام بیوولف می‌پردازد که یک قبیله دانمارکی را از دست جانور خونخواری به نام گرندل نجات می‌دهد و سپس در دریا فرومی‌رود تا مادر آن جانور را هم بکشد.

نبرد بیوولف با اژدها

بعد پادشاه قبیله خود می‌شود ولی سرانجام در جنگ با اژدها کشته می‌شود. او نه تنها یک پهلوان، بلکه نجات دهنده و حامی مردم نیز بشمار می‌رفته. یکی از ویژگی‌های بیوولف، کاهش نقش بی‌اختیاری و سرنوشت محوری است. باور مسیحیان مبتنی بر وابستگی به خدای دادگر، آشکارا در این داستان نمودار شده است. بسیاری از آثار ادبی آن دوران نیز توسط خود مذهبیان و پس از روی گرداندن انگلیسی‌های باستان از باورهای دینی کهن خویش سروده و به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند.

کدمون

بنابر نظر سینت بید، سرود کدمون (کادمون) که در سدهٔ ۷ سروده شده قدیمی‌ترین نمونهٔ به جا مانده از این ادبیات است. او چنین می نویسد: کدمون چوپانی بیسواد بود که یک شب در خواب صدایی می‌شنود که به او دستور می‌دهد داستان آفرینش را به نظم درآورد و او چنین می‌کند. «سینت بید» شعر کادمون را به نثر در کتاب خود نوشته است. در کتابخانه‌ی Bodleian در دانشگاه آکسفورد، مجموعه ی شعری دست نویس با موضوعات مذهبی موجود است که در گذشته به شعرهای کادمون معروف بود. اما امروزه پژوهشگران اتفاق نظر دارند که شعرهای یادشده متعلق به کدمون نیست و پس از وی سروده شده است. درواقع، چیز زیادی از این شاعر انگلیسی کهن در دست نیست.

ادبیات

بجز شعرهای مذهبی بلند که به آن اشاره کردیم، ترانه‌هایی نیز بطور پراکنده از آن دوران بجای مانده است که بیشتر به باور کهن انگلوساکسون‌ها (شرایط ناگوار و غم سرنوشت) نزدیک است تا باورهای دینی مسیحی. پرسه زن (the Wandere) و دریانورد (the Seafarer) دو نمونه ی زیبا از این نوع ترانه‌ها است.

نثر ادبی در این دوران، بیشتر شامل نوشته‌های مذهبی است. «گور» یکی از آخرین اشعار سروده‌شده در این دوران است و می‌توان در آن مایه‌های گذار از انگلیسی باستان به انگلیسی میانه را دید.

آثار انگلیسی کهن

 آثار انگلیسی باستان شامل این موضوعات (به ترتیب نزولی) هستند: خطبه‌ها و تذکرهٔ قدیسان؛ ترجمه‌های کتاب مقدس؛ ترجمه‌هایی از آثار لاتین آبای نخستینِ کلیسا؛ تاریخچه‌های آنگلوساکسون‌ها (برای مطالعات تاریخی مهم است؛ زیرا ترتیب زمانی تاریخ زبان انگلیسی نخستین را در خود جای داده است.) و آثار داستانی تاریخی؛ قوانین، وصایا و دیگر آثار حقوقی؛ آثاری پیرامون قواعد زبان، طب، جغرافیا و شعر. در کل ۴۰۰ سند و اثر خطی از این دوره به دست آمده است.

گذشته حروف انگلیسی (۴): وجه تسمیه و رازهای و رمزهای هر حرف

مقدمه

در ادامه داستان مربوط به حروف الفبای زبان انگلیسی و پس از بررسی‌های مختلف با فراز و فرود این حروف آشنا شدیم، در این مقاله که آخرین نوشته در مورد گذشته الفبای لاتین است، به وجه تسمیه هر حرف می‌پردازیم. اینکه از کجا آمده‌اند، چرا بدین شکل و شمایل نوشته می‌شوند و چه داستانی را پشت سر گذاشته اند؟

با مقاله جدید پارسیان ادیب همراه باشید:

 مرتبط مطالعه کنید: گذشته حروف انگلیسی: قصه تکامل شکل حروف 

حروف انگلیسی از کجا آمده اند؟

در مقاله قبل وجه تسمیه حروف A و B را مطالعه کردیم، در این مقاله بقیه حروف را بررسی می‌کنیم:

حرف
وجه تسمه حروف

حروف C و G

در دنیای حروف، G از نزدیکان C است. نام آن GIMEL بود. برخی از زبان شناسان معتقدند که این واژه از کلمه ای به معنی “چوب انداختن”، ابزاری که برای شکار حیوانات استفاده می‌شود، گرفته شده است. اما برخی دیگر این کلمه را به نام شتر می‌دانند. شکل حرف فنیقی شبیه کوهان شتر است. برخی دیگر نیز با اشاره به شکلی که در الفبای سینائی دارد، بیان می‌کنند که این کلمه به معنای زاویه است. برخی معتقدند که حدود ۲۴۰ سال قبل از میلاد، یک استاد به نام Spurius Carvilius حرف G را به الفبای لاتین وارد کرد، اما از قطعی بودن آن اطمینان نداریم.

حرف D

دانشمندان کاملاً مطمئن هستند که حرف D ما از حرف DALETH فنیقی ها نشأت گرفته است که در زبان آنها به معنی درب بوده است. آنچه مشخص نیست این است که چرا این حرف شباهت چندانی به در ندارد. ایده دیگر این است که شکل نشان D  از الفبای سینایی گرفته شده است. درواقع پس از ۴۰۰۰ سال، گفتن چیزی با قطعیت دشوار است.  

حرف E

معنای آن هرچه باشد، هم در سینایی و هم در فنیقی صامت بوده. وقتی از یونانیان قرض گرفته شد، به مصوت EPSILON تبدیل شد، که صدای کوتاه e را داشت. یونانی ها برای صدای E طولانی از حرف متفاوتی استفاده می‌کردند.

حروف U, V, W, Y

برای قرنهای متمادی، مردم بی تفاوت از نماد U و نماد V استفاده کردند. بعداً، U فقط به عنوان مصوت و V فقط به عنوان صامت استفاده می شد. امروز انگلیسی از Y به عنوان صامت در کلماتی مانند YOU و YET و به عنوان مصوت در کلماتی مانند BABY یا MY استفاده می کند. در واقع این بر می‌گردد به مبحثی که قبلاً ذکر کردیم و عنوان شد که یک حرف در هر زبان ممکن است صداهای زیادی را شامل شود.

حرف H

نماد H در ابتدا به عنوان یک صامت مورد استفاده قرار می‌گرفت، سپس به عنوان مصوت از آن استفاده شد و اکنون دوباره یک صامت است. در الفبای سینایی به آن   KHET می‌گفتند، و به معنی طناب بافته یا پیچ خورده بود. مانند حروف فعلی زبان انگلیسی تلفظ می‌شد. 

وجه تسمیه حروف

حروف I و J

حروف I و J نیز مانند C و G با هم ارتباط نزدیک دارند. هر دو از نشان YOD از الفبای سینایی و فنیقی می‌آیند، YOD یک صامت بود، صدایی که احتمالاً شبیه صدای انگلیسی در کلمه Yard یا ایتالیایی در کلمه IATO بود.

یونانیان آن را IOTA نامیدند و شکل ساده تری به آن دادند. از آنجا که این یک صامت بود که یونانی ها به آن نیازی نداشتند، آنها از آن به عنوان یک مصوت برای صدای I استفاده کردند. در قرون وسطی، مردم کشورهای انگلیسی زبان شروع به تلفظ این نماد با G ‌کردند.

در حدود قرن شانزدهم میلادی، انگلیسی زبان ها شروع به نوشتن یک قلاب کوچک در انتهای حرف I کردند که به عنوان صامت بود و بنابراین J از I متولد شد.

اسپانیایی، آلمانی و انگلیسی حرف J را در الفبای خود دارند. در انگلیسی این حرف JAY نامیده می شود. در اسپانیایی JOTA نامیده می شود و صدایی شبیه H تنفس دارد. در آلمانی JOT نامیده می شود و به نظر می رسد شبیه Y. همان بحث، زبان های مختلف، اصوات مختلف.  

مرتبط مطالعه کنید: گذشته حروف انگلیسی (۲): داستان اختراع کاغذ

حروف Q و K

هر دو حروف سینایی و فنیقی دو نوع صدای K داشتند. اگرچه صداها شبیه به هم بودند، حروف نمایانگر آنها بسیار متفاوت بودند. یکی از دو نشان نمایانگر صدای K، KAPH نام داشت که به معنی “کف دست” بود. حرف دیگر QOPH نام داشت و صدایی شبیه Q فعلی داشت. ما مطمئن نیستیم که کلمه QOPH به چه معنی است. نماد آن شبیه گره‌ای است که روی طناب یا چشم سوزن ساخته شده است.

یونانیان KAPH را وام گرفتند، آن را KAPPA نامیدند و شکل آن را شبیه K فعلی کردند. رومیان نیز آن را پذیرفتند، اگرچه به ندرت از آن استفاده می کردند، زیرا C لاتین هم برای صدای C و هم برای صدای K  استفاده می‌شد.

در برخی از مناطق یونان حرف KAPH نیز معرفی شد که KOPPA نامیده می‌شد. رومیان نیز این حرف را پذیرفته و آن را به Q تبدیل كردند. آنها فقط در مقابل U از آن استفاده كردند، همانطور كه ​​هنوز در ایتالیایی انجام می دهیم، و مانند انگلیسی برای كلماتی مانند QUIET، QUEEN و غیره … 

حرف L

مردم شبه جزیره سینا از چوب مخصوصی استفاده کردند که آن را LAMED می نامیدند. نماد این چوب در اصل نماد L ما است. فنیقی ها منحنی حرف L را به سمت پایین حرکت دادند. یونانی ها منحنی را به گوشه ای تبدیل کردند. این زاویه طی چندین قرن از جهات مختلفی عبور کرد، هم با الفبای یونانی و هم با زبان لاتین، تا این‌که شکل فعلی به خود گرفت.

حرف M

کلمه آب بلافاصله ما را به فکر تشنگی‌، شستشو‌، شستن‌، شنا‌ و آشپزی می‌اندازد. آب با حرف M چه ارتباطی دارد؟ مردم شبه جزیره سینا و فنیقی‌ها این حرف را از MEM که به معنای آب بود گرفتند. شکل این حرف نشان دهنده امواج است. از آنجا که می‌دانیم فنیقی‌ها پیمایشگران بزرگی بودند، جای تعجب نیست که آنها از امواج دریا به عنوان نماد آب استفاده کردند. 

حرف N

با نگاه کردن به نماد الفبای سینائیسی برای کلمه NUN، فکر می‌کنید معنی آن چیست؟ مار؟ ماهی؟ مردمی که در کنار سواحل دریای سرخ و دریای مدیترانه زندگی می‌کردند، مطمئناً ماهی را اساس رژیم خود قرار می‌دادند. در این زبان ها NUN به معنی ماهی است. همچنین ممکن است که در میان مردم شبه جزیره سینا، نام این حرف NAMESH باشد، به معنی مار، و فنیقی‌ها آن را به NUN تبدیل کرده‌اند که به معنی ماهی است، تا نماد بیشتر شبیه نشان M آنها باشد، MEM، که به معنی آب است. شاید در طول قرن ها، به دلیل ارتباط نزدیک بین حروف M و N در حروف الفبا، این نماد در نتیجه شکل ماهی به خود گرفت. این دو حرف در کنار هم هستند و هر دو نمایانگر اصوات بینی هستند، یعنی با عبور هوا از بینی تلفظ می‌شوند.

چهار حرف ما، O، P، R و S از نام قسمت های صورت آمده است. 

حرف O

حرف O از نام AYIN به معنی چشم آمده است. هنگامی که یونانیان این نماد را تصویب کردند، آن را گرد کردند و از صامت به مصوت تبدیل کردند و نام OMICRON را به آن دادند. 

حرف P

حرف P از نام PE به معنای دهان می آید.

حرف R

حرف R از نام RESH به معنای سر آمده است. یونانیان این حرف را THO نامیدند و آن را به صورت P  می‌نوشتند. رومیان بعداً آن را شبیه R امروزی نوشتند. 

حرف S

SHIN احتمالاً کلمه‌ای است که در شبه جزیره سینا برای TEETH استفاده شده است. در فنیقی، صدای SHIN شبیه SC ایتالیایی و انگلیسی SH بود، اما یونانی ها از آن برای صدای S استفاده می‌کردند.

حرف T

حرف T، در اصل، شباهت زیادی به X ما داشت. نام آن در میان مردم شبه جزیره سینا، TAU، شاید به معنای چرخ باشد. نوشتنش آنقدر راحت است که حتی امروز نیز افرادی که نوشتن را یاد نگرفته‌اند از علامت مشابهی برای امضا استفاده می‌کنند!

حرف
وجه تسمیه حروف

حرف X

نام و نحوه تلفظ آن  در انگلیس (ایکس) است، آمریکایی‌ها به آن اکس میگویند. همچنین در الفبای آوانگاری بین‌المللی، نیز برای نمایش آواهای (خ ز س) به کار می‌رود. در ریاضیات این حرف در برخی ترکیب‌ها به معنای ناشناخته یا مجهول نیز به کار می‌رود. مانند: اشعه ایکس

جالب است بدانید، در بسیاری از مناطق، محل گنج را با X نشانه گذاری  می‌کنند همچنین معماران باستانی در دوره اشکانی و ساسانی، اغلب برای نشان دادن نقطه صفر مرزی  (حدود دو کشور) از نماد X  استفاده می‌کردند. 

حرف Z

حرف Z  ابتدا از حروف الفبا حذف شده و دوباره به آن اضافه شده است، برای مردم شبه جزیره سینا و فنیقی‌ها، ZAYIN به معنی سلاح یا خنجر بود. یونانیان این حرف را ZETA می‌نامیدند و شکل آن را تغییر دادند،

رومی ها هرگز از ZETA یونانیان استفاده نکردند. آنها هیچ کلمه‌ای نداشتند که شامل صدای Z باشد، به استثنای تعداد کمی کلمه از ریشه یونانی، اما برای این چند کلمه آنها فکر می‌کردند که صدای S به اندازه کافی شبیه صدای Z است تا بتوانند آن را جایگزین کنند. در سال ۳۱۲ قبل از میلاد، یک مقام رسمی به نام Caecus دستور داد که Z از الفبا حذف شود. در حدود سال ۱۰۰ میلادی، رومی‌ها بسیاری از واژه‌های یونانی را برای زبان خود وام گرفتند که قبلاً از آنها استفاده نمی‌کردند و بنابراین کشف کردند که Z  می‌تواند برای آنها مفید باشد و آن را به انتهای حروف الفبای خود اضافه کرده‌اند که هنوز هم همانجاست.

یک نکته: در الفبای انگلیسی، Z در ایالات متحده و انگلیس نام متفاوتی دارد. در ایالات متحده آمریکا Z را ZEE  می‌نامند، در حالی که در انگلیس ZED نامیده می‌شود.

آرایشگاه ۱: لوازم و وسایل آرایشی + ترجمه

مقدمه

آرایشگاه و لوازم آرایشی چقدر برای شما اهمیت دارد؟ همه می‌دانیم زیبایی و آراسته بودن در تمام تمدن‌ها مورد پسند و تاکید است. شاید معیارهای زیبایی و آراستگی از یک فرهنگ و کشور، به فرهنگ دیگر متفاوت باشد اما همه جای دنیا آرایشگاه و لوازم آرایشی از اصلی‌ترین نیازهای هر انسان محسوب می‌شود.

تصور کنید در یک کشور دیگر بخواهید ازین خدمت استفاده کنید.

آرایشگاه

ما در این مقاله با بعضی از لوازم و وسایل آرایشی آشنا می‌شویم. با پارسیان ادیب همراه باشید:

برخی لوازم و وسایل مخصوص آرایشگاه:

ردیف نام وسایل و لوازم آرایشگاه ترجمه
۱ Hairdryer (سشوار) 
۲ straighteners (اتوی مو) 
۳ curling irons (بیگودی) 
۴ Scissors (قیچی)
۵ clippers (ماشین موزنی) 
۶ trimmers  (ماشین موزنی برای صفر زنی و از ته زدن)
۷ razor (تیغ) 
۸Hear Gel (ژل موی سر) 
۹ mousse (موس موی سر)
۱۰ wax (واکس مو) 
۱۱ hair lacquer or hair spray  (اسپری مو)
۱۲Barrette(سنجاق سر)
۱۳ Hair clips (کلیپس مو) 
۱۴  hair slides ( گل سر)
۱۵ Bobby pin (سنجاق سر)
۱۶ comb (شانه)
۱۷ brush (برس)
۱۸ Razor blade (تیغ ریش تراش)
۱۹ Electric shaver (ریش تراش برقی)
۲۰ Makeup bag (کیف آرایش)
آرایشگاه

به چند اصطلاح مشهور آرایشگاه توجه کنید:

?how short would you like it : موهایتان را چقدر کوتاه کنم؟

 ?do I need to book : آیا باید از قبل نوبت بگیرم؟

?which of these colors would you like: کدام یک از این رنگ‌ها رو دوست دارید؟

منتظر مقاله‌های بعدی آرایشی ما باشید.

اصطلاحات آشپزی در زبان انگلیسی: ترجمه + تصویر

مقدمه

آشپزی و غذا بخش مهمی از فرهنگ هر کشور محسوب می‌شود. فرض کنید به عنوان یک آشپز قرار است در رستورانی خارج از کشور کار کنید، مراحل پخت یک غذا را در یک ویدئو به زبان انگلیسی توضیح دهید، یا یک رمان انگلیسی بخوانید که در آن از اصطلاحات آشپزی استفاده شده است و … پس دانستن آن جزء بدیهیات یک زبان جدید است.

مرتبط مطالعه کنید:  غذاهای معروف دنیا 

با مقاله جدید پارسیان ادیب همراه باشید:

اصطلاحات آشپزی همراه با ترجمه:

ردیف ترجمه نام اصطلاح آشپزی
۱ از قبل گرم کردن preheat
۲ چرب کردن grease
۳ تکه کردن slice
۴ بخارپز کردن steam
۵ تفت دادن Saute  
۶ با قاشق ریختن spoon
۷ رنده کردن grate
۸ در فر پختن bake
۹ برش زدن، قطعه قطعه کردن cut up
۱۰ نگینی خرد کردن dice
۱۱ پوست کندن peel
۱۲ ریزریز کردن chop
۱۳ جوشاندن boil
۱۴ اضافه کردن add
۱۵ هم زدن با قاشق stir

مثال و تصویر هر اصطلاح آشپزی:

Preheat the oven to 160 ° C.آشپزی

Grease the pan before pouring the cake liquid.آشپزی

slice the carrot.آشپزی

Steam the broccoli.آشپزی

Saute the meats for ten minutes.

Spoon the mixtures carefully into the bowls.

Grate some cheese on the pizza.

Bake at 180 ° C for 20 minutes.

Could you cut the pizza up please?آشپزی

Diced potatoes.آشپزی

Peel and dice the Eggplants.

Chop the onions.

Boil the eggs in water.

Add sugar.

Stir the tea.

گذشته حروف الفبا انگلیسی (۳): صنعت چاپ + وجه تسمیه حروف

مقدمه

در مقاله‌های قبل درباره قصه حروف الفبا صحبت کردیم: از کجا آغاز شد، چگونگی تکامل شکل حروف الفبا، علت پیدایش حروف کوچک، منشأ بسیاری از زبان‌های دنیا، صداهای مختلف از حروف یکسان، داستان اختراع کاغذ و … .

با ادامه سرگذشت حروف انگلیسی همراه پارسیان ادیب باشید:

علت پیدایش خط نوشتاری

با اختراع چاپ، افراد بیشتری خواندن و نوشتن را آموخته‌اند. از آنجا که نوشتن هر حرف جداگانه بیشتر طول می‌کشد، خط نوشتاری برای نوشتن سریعتر دست‌خط ابداع شد.

رومی‌ها دریافتند که افزودن یک خط تیره کوتاه به انتهای نوشته‌ها به نوشتن منظم و متناسب آنها کمک می‌کند. به این خط، خط SERIF گفته می شود که در فرانسه به معنی LINE است. در برنامه word با تنظیم گزینه‌ای به نام Hyphenation این کار را انجام می‌دهیم.

داستان فونت

در دوران مدرن، با تکامل چاپ و به ویژه با نوشتن توسط رایانه، سبک‌های نوشتاری تایپوگرافی جدید (به نام FONT) و قلم‌های جدید ظاهر شده‌اند.

وقتی در کامپیوتر تایپ می‌کنیم، ابتدا می‌توانیم قلم مورد نظر خود را انتخاب کنیم. در مرحله دوم، ما می‌توانیم انتخاب کنیم که با نویسه‌های معمولی(general) بنویسیم، یا از ITALIC ،BOLD یا UNDERLINED (برای کل متن یا فقط برای قسمتی از متن یا کلمات و عبارات) استفاده کنیم.

بعضی حروف موقع نوشتن به سمت راست متمایل هستند که باعث می‌شود نوشته سبک‌تر به نظر برسد و باعث زیباتر شدن بعضی Fontها می‌شوند، که به آن Italic می‌گوئیم.

از Bold برای برجسته سازی کلمات استفاده می‌شود. نویسه‌های پررنگ نسبت به حروف چاپ شده با حروف عادی سنگین‌تر و تیره‌تر هستند.

Underline، که باعث می شود یک خط ثابت در زیر نوشته‌ها ظاهر شود، همچنین روشی برای برجسته‌سازی و یا تاکید بر روی کلمات یا جملات است.

اختراع دستگاه چاپ

قبل از یوهانس گوتنبرگ، که در اواسط دهه ۱۴۰۰ زندگی می‌کرد، نوشتن فقط با دست انجام می شد. گوتنبرگ دو نوآوری عمده به ارمغان آورد. یکی از آنها اختراع نوع متحرک، یعنی تمبرهای کوچک فلزی برای هر حرف الفبا بود. دیگری دستگاه چاپ بود که ساخت صدها نسخه از یک کتاب از همان ماتریس را امکان پذیر می کرد.

چاپ و تایپوگرافی با گذشت زمان بسیار کم تغییر کرد، تا قرن نوزدهم، زمانی که دستگاه‌هایی اختراع شدند که می‌توانستند به صورت خودکار قلمهای یک خط کامل یا حتی کل صفحه را تنظیم کنند. در قرن بیستم، چاپ چنان تحول یافته است که امروزه کل کتابها، هم از حروف چاپی و هم از تصاویر، مانند کتابهای هنری، در رایانه ساخته می‌شوند و به لطف ماشین‌های عظیم خودکار چاپ می‌شوند.

در همه جای دنیا از حروف الفبا استفاده می شود. طبق برخی تخمین ها، بیش از سه چهارم زبان های جهان از حروف الفبا استفاده می کنند و حدود ۶۰ درصد از مردم جهان به زبان هایی صحبت می کنند که الفبای نوشتاری دارند. میلیون ها نفر در سراسر جهان، عمدتا در آسیا، از نمادهای مبتنی بر تصویر استفاده می کنند، که به آنها LOGOGRAMS (نمادهای کلمه ای) یا IDEOGRAMS (ایده های نوشتاری) می گویند.

مزایای استفاده از الفبا چیست؟

برای یادگیری زبان ایتالیایی، به عنوان مثال، ما فقط باید ۲۱ حرف یاد بگیریم، برای یادگیری زبان انگلیسی یادگیری ۲۶ حرف لازم است. با این حال، برای یادگیری نوشتن چینی، شما باید چند صد نشانه مختلف را بدانید. علاوه بر این، نوشتن یا چاپ حروف الفبا آسان تر از تولید صداهای مختلف است.

اگر دو حرف اول حروف زبانهای مختلف را مقایسه کنیم، می‌بینیم که برخی از حروف از نظر شکل شبیه به هم هستند و برخی از آنها، اگرچه از نظر شکل متفاوت هستند، اما نام‌های بسیار مشابهی دارند.

مطالعه زبان های باستانی یک علم است. همانند همه علوم، اکتشافات جدید می تواند به نتیجه گیری جدید منجر شود. دانشمندان ممکن است در مورد معنای نمادهایی که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارند اختلاف نظر داشته باشند.

الفبا

حرف A

در دوران باستان، گاو در کشورهای خاورمیانه یک حیوان گرانبها بود. برای کشیدن گاوآهن و تهیه مزارع گندم و پنبه و انتقال آبی که برای آبیاری مزارع استفاده می شد، استفاده می شد. گاوها همچنین گوشت برای غذا و پوست برای لباس پوشیدن و ساختن چادر فراهم می کردند. نام سامی این حیوان بسیار مفید ALEPH بود و تصویر آن به اولین حرف الفبای سینائی تبدیل شد. در واقع، این حرف در اصل شبیه سر گاو بود. هنگامی که یونانیان این حرف را قرض گرفتند، آن را ALPHA نامیدند.

الفبا

حرف B

در نگاه اول، حرف B مکان خوبی برای زندگی به نظر نمی رسد، اما در اصل فقط این را نشان می داد: BETH، یعنی خانه. کلمه باستانی بت زبانهای خاورمیانه در نام برخی از شهرها وجود دارد، به عنوان مثال BETHLEMME که به معنی “خانه نان” است.

حرف با الفبای سینائی احتمالاً نشان دهنده نقشه کف خانه ای است که فقط یک اتاق دارد. در الفبای فنیقی یک نقطه به سمت بالا داشت، شاید پرده ای را نشان می داد.

در الفبای یونانی، این حرف در ابتدا دو نقطه داشت و BETA نام داشت. سپس آنها شروع به گردآوری نکاتی کردند که باعث می شود حرف شبیه همان حرفی شود که امروز استفاده می‌کنیم.

غذاهای معروف دنیا: آشنایی هویت و مواد تشکیل دهنده + تصویر هر غذا

مقدمه

از آنجا که زبان انگلیسی یک زبان بین‌الملل است می‌تواند به شما کمک کند تا هر جای دنیا که باشید با خیال راحت به کار، تحصیل، گردش و خواسته‌های خود برسید.

همانگونه که هر کشوری برای خود فرهنگ، تاریخ و تمدن منحصربه فردی دارد، غذاهای هر کشور هم منحصربه فرد هستند و خیلی از آنها شناسنامه دارند، مثلا سوشی را هرکجای دنیا که بخورید هویت ژاپنی دارد.

با پارسیان ادیب همراه باشید تا در این مقاله و مقاله‌های بعد با غذاهای ملل مختلف و هرآنچه مربوط به غذاست آشنا شوید:

غذاهای بین‌الملل:

با تعدادی از غذاهای معروف دنیا آشنا شوید:

ردیف نام غذا مربوط به کشور تصویر غذا
۱ Tom Yum Soup Thailand  
۲ Fish and Chips England   غذا
۳ Bibimbap Korea   غذا
۴ Spaghetti Meatballs Italy  
۵ Kim Chi Korea   غذا
۶ Kebab Turkey/Greece/ Iran  
۷ Sausage Germany   غذا
۸ Borscht Ukraine/Russia   غذا
۹ Curry India   غذا
۱۰ Sushi Japan   غذا
۱۱ Paella Spain  
۱۲ Hotdog The USA  
۱۳ Croissant France  
۱۴ Dumplings China  
۱۵ Spring Rolls Vietnam  
۱۶ Nachos Mexico  

توضیحات مربوط به هر غذا:

۱) غذای توم یام

نوعی سوپ تایلندی است که معمولاً با میگو تهیه می‌شود. این غذا، طعمِ ترش و تندی دارد و انواع متفاوتی از ادویه و سبزیجات در آن بکار می‌رود.

در سال ۲۰۱۱ میلادی، کارشناسان غذایی سی‌ان‌ان، در مقاله‌ای تحت عنوانِ «۵۰ غذای خوشمزهٔ دنیا»، «توم یام کونگ» را به عنوان هشتمین غذای خوشمزهٔ جهان برگزیدند.

۲) ماهی و چیپس

به انگلیسی: Fish and chips) خوراکی است که در اصل از بریتانیا می‌آید و یک غذای محبوب در فست فود هاست. همان‌طور که از نامش پیداست از فیله سرخ‌شده ماهی و سیب‌زمینی سرخ‌شده درست می‌شود. در همه فروشگاه‌ها و رستوران‌های بریتانیا به راحتی می‌توان ماهی و چیپس را پیدا کرد. ماهی و چیپس غذای مشترک همه شهرهای بریتانیاست.

۳) بیبیم بپ

غذا

(به کره ای 비빔밥): یک خوراک معروف کره ای است.

مادهٔ اصلی در تهیه این غذا برنج می‌باشد. به این ترتیب که برنج پخته شده و گرم را درون یک کاسه گود ریخته و روی آن مواد مختلفی مانند انواع سبزیجات تفت داده شده یا مزه دار شده، کیمچی، خمیر فلفل چیلی، سس سویا، خمیر سویا، تخم مرغ خام یا نیمرو شده و برش‌های نازک گوشت قرار می‌دهند. مواد روی برنج متنوع است.

۴) اسپاگتی با کوفته

 یک خوراک ایتالیایی-آمریکایی است که متشکل از اسپاگتی ، سس گوجه فرنگی و کوفته است . بیشترین شباهت آن به غذای ایتالیایی “maccheroni alla chitarra con polpette” است .

اسپاگتی و کوفته از ابتکارات مهاجران ایتالیایی در شهر نیویورک بود.

۵) کیمچی 

غذا

(هانگول 김치): یک خوراک تخمیر شده و نمکی سنتی کره‌ای است که از سبزیجات و ادویه‌جات گوناگون و معمولاً با کاهوی چینی و ترب سفید کره ای و نوعی کلم چینی به نام بائچو (baechu) و فلفل قرمز درست می‌شود. کره‌ای‌ها به‌طور معمول و روزمره کیمچی را به عنوان غذای فرعی و مکمل (banchan) در وعده‌های غذایی همراه با برنج می‌خورند.

کیمچی همچنین به عنوان عنصری از خوراک‌های ترکیبی دیگر نیز به‌کار می‌رود. مردم کره بر این عقیده‌اند که کیمچی باید در هر جایی که یک کره‌ای حضور دارد وجود داشته باشد. آن‌چنان‌که این غذا به همراه نخستین فضانورد تاریخ کره جنوبی (یی سو یئون) با فضاپیمای سایوز به فضا فرستاده شد.

۶) کباب

یکی از معروف‌ترین و محبوبترین غذاهای مورد علاقه مردم خاورمیانه، به‌خصوص ایران و ترکیه است. در تهیه و پخت بیشتر کباب‌ها از گوشت قرمز بریده یا چرخ شده بره، گوسفند، گاو یا گوساله استفاده می‌شود. نده کباب یکی از قدیمی‌ترین کباب‌ها در ایران است که مخصوص کرمانشاه بوده و به ثبت ملی رسیده است.

۷) سوسیس

آلمان بدون سوسیس هایش آلمان نیست. تنوع سوسیس ها در آلمان غیر قابل شمارش است و در این کشور شما می توانید انواع سوسیس های طعم دار، سوسیس های دودی و غیره را پیدا کنید.

۸) سوپ بُرشچ

غذا

( به روسی борщ): از غذاهای معروف روسیه و یک غذای سنتی از اروپای شرقی است و زادگاه اصلی ان کشور اوکراین می‌باشد. ماده اصلی آن چغندر است و همین باعث قرمزرنگ بودن سوپ می‌شود. برای طعم بهتر، برش را معمولاً با ماست یا خامه سرو می‌کنند.

این غذا از روسیه و جمهوری‌های سابق شوروی به ایران راه یافته است.

۹) کاری

 یک واژه مادر برای اشاره به‌شماری از خوراک هاست که منشأ آنها در آشپزی شبه قاره هند است. ویژگی مشترک میان این غذاها استفاده از ترکیبی پیچیده از ادویه جات ترشی جات و گیاهان است که معمولاً مخلوطی از زردچوبه، زیره سبز، زنجبیل تازه یا خشک شده و فلفل تند است.

۱۰) سوشی

خوراکی برنجی در آشپزی ژاپنی است و آمیزه ای است از برنج پخته ی ژاپنی با چاشنی سرکه، چندین گونه خوراک دریایی (بیشتر خام)، سبزیجات و تخم مرغ که به صورت سرد خورده می شود.

در آغاز، سوشی تنها روشی برای نگهداری ماهی بود که در آسیای شرقی رواج داشت ولی پس از راه یافتن به چین، وارد فرهنگ غذایی کشور ژاپن شد. 

۱۱) پائیا

 (در اسپانیایی: paella، تلفظ: پائِـیّـا) یکی از غذاهای ملی و اصیل اسپانیا است که مادهٔ اولیهٔ آن برنج است و بسته به اینکه از چه مواد دیگری در پخت آن استفاده شود، گونه‌های مختلفی دارد.

مواد اصلی این غذا عبارتند از: برنج، مرغ، غذاهای دریایی، زعفران، روغن زیتون و …

۱۲) هات‌داگ

 (به انگلیسی Hot dog ): ساندویچی گرم شامل سوسیس طبخ شده -به صورت بخارپز یا گریل شده (آتش پز) یا سرخ شده- و نان فانتزی نرمِ مخصوص هات‌داگ است که به آن کاهو سس خردل سس کچاپ و ادویه جات نیز زده می‌شود و انواع و اندازه‌های مختلفی دارد.

۱۳) کروسان

غذا

 (به فرانسوی: Croissant) نوعی نان و شیرینی هلالی شکل است که با آرد، خمیرمایه و کره تهیه می‌شود و خمیر آن با به‌کارگیری کره، به صورت خمیر هزارلا آماده می‌گردد.

کروسان در قرن ۱۳ میلادی در کشور اتریش اما توسط آشپزِ فرانسویِ دربار ابداع و متداول شده و امروزه به عنوان نان رسمی صبحانه فرانسوی شناخته می‌شود و تقریباً در سراسر اروپا یکی از ارکان صبحانه اروپایی است.

۱۴) دامپلینگ

(Dumplings) غذایی چینی است که آرد گندم و آب در آن به صورت خمیر درآمده و به عنوان پوشش موادی مانند گوشت، قارچ، سبزیجات و… استفاده می‌شود.

۱۵) رول بهاری

(یا به انگلیسی spring roll) یک سبک از غذاهای ویتنام و چینی است که بیشتر در شرق آسیا تهیه می‌شود. رول‌های بهاری را می‌توان از سبزیجات، گوشت یا مرغ تهیه کرد.

مشابه این غذا در ترکیه با نام بورک یا در کشورهای حاشیه خلیج فارس مشابه سمبوسه است.

خمیر استفاده شده در رول بهار با آرد برنج تهیه می‌شود و از میان وعده‌های معروف چینی است.

۱۶) ناچوز

 (به اسپانیایی: Nachos) یا ناچُس یکی از غذاهای مکزیکی موسوم به تکس‌مکس (Tex-Mex) از شمال مکزیک است که از تراشه‌های تورتیلای گرم یا نان توتوپوس پوشیده از پنیر ذوب شده (یا یک سس برپایه پنیر) تشکیل شده‌است. ناچوز اغلب به عنوان میان‌وعده یا اشتها آور سرو می‌شود.

با مقاله‌های خوشمزه بعدی هم همراه باشید.

داستان آخرین دایناسورها: کلمات جدید + فایل ویدئویی و صوتی

مقدمه

داستان آخرین دایناسورها از آن دست قصه‌های جذاب و دوست‌داشتنی کودکان خصوصا پسربچه‌هاست که عظمت و قدرت خارق‌العاده دایناسورها برایشان هیجان‌انگیز است.

اما داستان ما در اینجا پایان جالب و شیرینی دارد، با پارسیان ادیب همراه باشید:

متن فارسی

داستان آخرین دایناسورها

دریک سرزمین گمشده از جنگل‌های استوایی، در بالای تنها کوه منطقه، محاصره‌شده در میان یک دهانه‌ی ساخته‌شده از مواد مذاب آتش‌فشانی،یک گروه از آخرین بازماندگان دایناسورهای بزرگ و وحشی زندگی می‌کردند.

برای هزاران و هزاران سال، آن‌ها از تمامی تغییرات زمین جان سالم بدر بردند. و اکنون با رهبری فراسوتورس بزرگ، آن‌ها داشتند برنامه‌ریزی می‌کردند که از مخفیگاه خود بیرون بیایند و بار دیگر جهان را به تسخیر خود دربیاورند.

فراسوتورس یک دایناسور خفن از نژاد رکس تیرانوسور بود که با خود فکر کرد که زمان زیادی را به‌صورت منزوی از دیگر جهان گذرانده بودند. برای همین، برای چند سال دایناسورها با کمک یکدیگر، دیوارهای دیواره‌ی بزرگ آتش‌فشانی را خراب کردند. وقتی که کارشان تمام شد، تمامی دایناسورها به‌دقت دندان‌ها و پنجه‌های خود را تیز کردند؛ تا بار دیگر در دنیا رعب و وحشت ایجاد کنند.

وقتی که خانه‌ی چندین و چند هزارساله‌ی خود را ترک کردند، همه‌چیز برای آن‌ها تازگی داشت؛ و با آن چیزی که در خانه‌ی خود، به آن عادت داشتند بسیار تفاوت داشت.

اما برای روزها، دایناسورها به‌طور مصمم به راه خود ادامه دادند.

درنهایت از بالای تعدادی کوه، شهر کوچکی دیدند. خانه‌ها و مردم شهر مثل نقاطی ریز دیده می‌شدند. دایناسورها که هیچ‌گاه انسانی ندیده بودند، از کوهپایه به سمت پایین پریدند، درحالیکه آماده بودند هر چیزی که سر راهشان قرار می‌گرفت را ویران کنند.

اما، همان‌طور که به آن شهر کوچک نزدیک‌تر می‌شدند، خانه‌ها بزرگ و بزرگ‌تر می‌شدند … و وقتی‌که درنهایت دایناسورها به آن شهر رسیدند، مشخص شد که خانه‌ها از خود دایناسورها خیلی بزرگ‌تر بودند! پسربچه‌ای که داشت ازآنجا می‌گذشت گفت: “پدر! پدر! من چند تا دایناسور کوچک پیدا کردم! آیا میتوانم آن‌ها را نگه‌دارم؟”

زندگی نیز این‌چنین است. فراسوتورس وحشتناک و دوستانش به حیوانات خانگی بچه‌های روستا تبدیل‌شدند. وقتی دیدند که سیر تکاملی میلیون‌ها سال، چگونه گونه‌ی جانوریشان را به دایناسورهای ریزه‌ میزه تبدیل کرده است؛ یاد گرفتند که هیچ‌چیز تا پایان باقی نمی‌ماند، و شما همیشه بایستی برای وفق دادن خود (با شرایط جدید) آماده باشی.

آنها هم با تبدیل‌شدن به حیوانات خانگی عالی و شاد با شرایط جدید وفق پیدا کردند.

آخرین دایناسورها
مرتبط مطالعه کنید: جوجه اردک زشت 

فایل ویدئویی قصه آخرین دایناسورها را با زبان اصلی مشاهده کنید:

متن انگلیسی

The Last Dinosaurs

In a lost land of tropical forests, on top of the only mountain in the region, trapped inside an old volcanic crater system, lived the last ever group of large, ferocious dinosaurs.

For thousands and thousands of years they had survived all the changes on Earth, and now, led by the great Ferocitaurus, they were planning to come out of hiding and to dominate the world once more.

Ferocitaurus was an awesome Tyrannosaurus Rex who had decided they had spent too much time isolated from the rest of the world. So, over a few years, the dinosaurs worked together, demolishing the walls of the great crater. When the work was done, all the dinosaurs carefully sharpened their claws and teeth, in readiness to terrorise the world once again.

On leaving their home of thousands of years, everything was new to them, very different from what they had been used to inside the crater.

آخرین دایناسورها

However, for days, the dinosaurs continued on, resolute .

Finally, from the top of some mountains, they saw a small town. Its houses and townsfolk seemed like tiny dots. Never having seen human beings before, the dinosaurs leapt down the mountainside , ready to destroy anything that stood in their way…

However, as they approached that little town, the houses were getting bigger and bigger… and when the dinosaurs finally arrived, it turned out that the houses were much bigger than the dinosaurs themselves. A boy who was passing by said: “Daddy! Daddy! I’ve found some tiny dinosaurs! Can I keep them?”

And such is life. The terrifying Ferocitaurus and his friends ended up as pets for the village children. Seeing how millions of years of evolution had turned their species into midget dinosaurs, they learned that nothing lasted forever, and that you must always be ready to adapt .

And adapt those dinosaurs did, Making for truly excellent and fun pets.

فایل صوتی داستان آخرین دایناسورها

مرتبط مطالعه کنید: داستان اسحاق نیوتن

آخرین دایناسورها

vocabulary

کلمات جدید قصه آخرین دایناسورها

tropical گرمسیری
crater دهانه اتش فشان
ferocious وحشی
dominate تسلط داشتن
awesome عالی
demolishing تخریب
sharpened تیز
claws پنجه
readiness آمادگی
terrorist تروریستی
resolute مصمم
townsfolk مردم شهر
leap پرش
mountainside کوهستان
terrifying وحشتناک
evolution سیر تکاملی
adapt سازگار شدن

گذشته حروف انگلیسی (۲): داستان اختراع کاغذ

مقدمه

همانطور که در مقاله گذشته حروف انگلیسی مطالعه کردید پیشینه و تاریخ بیشتر حروف الفبا در دنیا یکسان است اما اینکه واقعا منشأ اصلی آن کجاست و چه کسانی برای اولین بار آن را اختراع کردند اطلاعی در دست نیست.

با مقاله جدید پارسیان ادیب همراه باشید

چرا الفبای لاتین منشأ بسیاری از زبان‌های دنیاست؟

امروزه گسترده ترین الفبای جهان الفبای لاتین است، الفبایی که قرن‌ها پیش رومیان باستان از آن استفاده می‌کردند. هنگامی که ارتش‌های روم اروپا را فتح کردند، مردمی که در اسپانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسکاندیناوی و انگلیس زندگی می‌کردند شروع به نوشتن به زبانهای خود کردند ، اما با استفاده از الفبای لاتین. این کشورها سپس فرهنگها و زبانشان را در مستعمرات خود که در آسیا، آفریقا و قاره آمریکا داشتند گسترش دادند، بنابراین مردم این قاره‌ها نیز از الفبای لاتین استفاده کردند.

علاوه بر الفبای لاتین، الفباهای دیگر با منشأ مشترک لاتین در سراسر جهان گسترش یافته است، مانند حروف عبری و عربی، که از الفبای فنیقی ناشی می‌شوند، و الفبای سیریلیک، که در روسیه و اروپای شرقی استفاده می‌شود و از الفبای یونانی گرفته شده است.

آیا حروف در زبان‌های مختلف اصوات یکسان دارند؟

زبانهایی که امروزه در جهان صحبت می‌شوند از تعداد حرف‌هایی که در حروف الفبا آنها بیان می‌شوند دارای صداهای بیشتری هستند. به عنوان مثال‌، الفبای انگلیسی ۲۶ حرف دارد ، اما محاسبه شده است که بسته به لهجه‌، بیشتر انگلیسی زبانان بیش از ۴۰ صدای مختلف استفاده می‌کنند. از این رو‌، بسیاری از حروف ما در واقع بیش از یک صدا را نشان می دهند. به عنوان مثال، در ایتالیایی، حرف O در ORMA و ORO به همان صورت نوشته می‌شود.

زبان‌ها همه صداهای یکسانی با یکدیگر ندارند. ممکن است اصواتی وجود داشته باشد که در یک زبان مورد استفاده قرار بگیرد درحالی که زبان‌های دیگر آن اصوات را نداشته باشند.

 به عنوان مثال ، برای یک آلمانی ، صداهای v و w در زبان انگلیسی یکسان به نظر می رسند، اما برای زبان انگلیسی یکسان نیستند. این پدیده در عبور الفبا از یک قوم به قوم دیگر، سپس از یک زبان به زبان دیگر، اتفاق افتاد.

صداهای مختلف از حروف

بسیاری از زبان‌ها از حروف یکسان استفاده می‌کنند، اما اغلب آنها را با صداهای مختلف ترکیب می‌کنند. به عنوان مثال‌، اسپانیایی‌، آلمانی و انگلیسی حرف J را در الفبای خود دارند. در انگلیسی این حرف JAY  نامیده می‌شود. در اسپانیایی JOTA  نامیده می شو و در آلمانی JOT  نامیده می‌شود.

مردم در استفاده از الفبای مشابه بسیار خوب هستند‌، اما آن را با صدای زبان خودشان سازگار می‌کنند.

 هر زبان می‌تواند صداهایی داشته باشد که زبانهای دیگر ندارند، مردم مختلف روشهایی را برای استفاده از حروف موجود در الفبای لاتین‌، برای نشان دادن چندین اصوات مختلف، ابداع کرده‌اند. مثلاً انگلیسی، بعضی اوقات چندین حرف را با هم ترکیب می‌کند تا برخی از اصوات آن را نشان دهد، به عنوان مثال CH ، SH ، TH. همچنین در ایتالیایی با SC SCH GL GN و غیره اتفاق می افتد و همچنین در اسپانیایی R با RR متفاوت است یا L با LL متفاوت است.

حروف

کاغذ چگونه و چرا اختراع شد

در مقاله قبل گفته شد که علت بوجود آمدن حروف کوچک چه بوده است، بله ابتدا فقط حروف بزرگ وجود داشتند اما با اختراع پاپیروس و ارزش بالای آن برای آنکه نوشته‌ها جای کمتری را اشغال کنند و سرعت نوشتن بالا برود حروف کوچک اختراع شدند درواقع خواندن حروف بزرگ هم خود یک مشکل دیگر بود چون کار بسیار سختی بود و منجر به اختراع حروف کوچک به شکل امروزی شد.

حروف
اما اینکه پاپیروس و کاغذ چگونه و توسط چه کسانی اختراع شد خود داستان دیگری است:

جمعیت شبه جزیره سینا و فنیقی‌ها به جای پاپیروس از لوح‌های سفالی استفاده می‌کردند. آنها قبل از استفاده از خط برای بیان منظور خود تصاویر را نقاشی می‌کردند، ترسیم تصاویر عالی روی خاک رس نرم کار آسانی نیست و این ممکن است یکی از دلایل توسعه حروف الفبا در این مناطق باشد.

مصریان

مصریان یک وسیله نوشتاری به نام پاپیروس اختراع کردند که آن را از گیاهی که در حاشیه رود نیل رشد می‌کرد، تهیه کردند. ترسیم سطح پاپیروس بسیار آسان بود. اما پاپیروس بسیار گران بود و مردم برای پس انداز پول در هر دو طرف هر ورق می‌نوشتند. بعدها آنها رنگهایی را که می‌توانست نوشتار را از پاپیروس شستشو داد اختراع کردند تا بتوانند چندین بار از آنها استفاده کنند. پس جوهر سیاه با دوده مخلوط با تفاله پاپیروس تولید شد.

 رومی‌ها هم از رول‌های پاپیروس و هم از لوح های سفالی استفاده می‌کردند. آنها غالباً كتیبه‌های خود را با سنگ‌، مخصوصاً بر روی دیوارهای ساختمان‌های عمومی و بناها‌، تراش می‌دادند. بسیاری از رومیان نیز برای نوشتن قرص‌های چوبی کوچک با روکش موم را با خود حمل می‌کردند

حروف

با شروع قرون وسطی، مردم شروع به نوشتن روی پوست حیوانات کردند. هر دو نوع پوست ساده و چرم بسیار گران قیمت بودند و این باعث محدود شدن تعداد نوشته‌های قابل تهیه می‌شد.

کاغذی که در قرن اول قبل از میلاد در چین اختراع شد، تا قبل از قرن ۱۲ میلادی به اروپا نرسیده بود. تا زمان تولید سیستم های تولید انبوه، که قرن ها بعد اتفاق افتاد، کاغذ کالای لوکسی بود که به افراد معدود و ثروتمند اختصاص داشت.

علامت سوال چیست؟ موارد کاربرد و عدم استفاده + INTONATION

مقدمه

علامت سؤال، نشانهٔ پرسش یا علامت استفهام  یک علامت برای نشانه‌گذاری در زبان و متن است که در انتهای جملهٔ پرسشی می‌آید.

روند احتمالیِ به‌وجود آمدن علامت سؤال در تصاویر نشان داده شده‌است.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c0/Quaestio.svg/350px-Quaestio.svg.png

یکی از ریشه‌یابی‌های ممکن برای علامت سؤال

علامت سوال

با پارسیان ادیب همراه باشید:

موارد استفاده از علامت سوال

به طور مشخص پس از پایان سوالات و جملات پرسشی مستقیم از علامت سوال (Questions Mark) در زبان انگلیسی استفاده می کنیم. به عنوان مثال :

“How are you feeling”?

نقل قول مستقیم

ترکیب علامت سوال با نقل قول مستقیم نیز یکی از موارد جالب گرامر در زبان انگلیسی است که در مثال زیر به آن پرداخته شده است.

– “ why is she there?” asked Henry.

سوالات طولانی

 برای سوالاتِ طولانی نیز باید از علامت سؤال استفاده کنید.

استفاده از علامت سوال در زبان انگلیسی به طول سوال بستگی ندارد. یعنی در سوالات مستقیم بسیار طولانی نیز می بایست از علامت سوال استفاده نماییم.

Tag Questions

به جمله زیر توجه کنید.

This weather is wonderful, isn’t it?

این هوا فوق العاده است، اینطور نیست؟

 این سوال تحت عنوان Tag Question شناخته می‌شود. این نوع سوالات به عنوان یک جمله اخباری عادی شروع می‌شوند، اما “tag” درست در انتها، آن را به یک سوال تبدیل می‌کند. این جملات معمولاً برای تأثیر بلاغی استفاده می‌شوند، بدین معنا که گوینده احتمالاً جواب را می‌داند یا به پاسخ آن اعتقاد دارد، یا اینکه نشان دهنده تعجب یا ناباوری اوست.

عبارات و جملات روشن کننده

گاهی برای درخواست و یا بیان جمله‌ای روشن‌کننده می‌توان از علامت سوال استفاده کرد که خود عبارت شاید در ظاهر سوالی نباشد ولی این لحن ما است که به آن حالت پرسشی و درخواست می‌دهد مثلا در زبان فارسی زمانی که می‌خواهیم از بین جمعیت رد شویم و با حالت مودبانه کلمه “ببخشید” را به حالت پرسشی بیان می‌کنیم

مانند:

Excuse me?

استفاده از کلمات پرسشی Wh به تنهایی

 برخی از سوالات حتی می‌توانند به شکل تک کلمه‌ای باشند که به آنها “کلمات پرسشی” می‌گوییم:  مثل ?why? Who , … که ما اصولا از ادامه جمله برای بیان منظور خود استفاده می‌کنیم.

جملات پرسشی پشت سرهم:

علامت سوال تقریباً همیشه پایان یک جمله را نشان می‌دهد، اما مواردی وجود دارد که می‌توانیم در یک جمله چند سوال مختصر پشت سر هم داشته باشیم.

How much pizza do you want? one slice? two slices?

چقدر پیتزا می خواهید؟ یک برش؟ دو برش؟

علامت سوال

چه زمانی از علامت سوال استفاده نکنیم

در انتهای پرسش غیر مستقیم

وقتی که یک سوال گزارش میشود و مستقیم پرسیده نمیشود از نقطه استفاده میکنیم.

مثال:

He asked me what my name was.
(.او از من پرسید نام من چیست)

درخواست مودبانه

وقتی درخواست های مودبانه را به صورت سوال ارائه می‌دهیم، گاهی اوقات می‌توانیم علامت سوال انتهای جمله را حذف کرده و به سادگی از یک نقطه استفاده کنیم.

استفاده از علامت سوال با سایر علائم نگارشی

در بیشتر مواقع استفاده از علامت سوال و دیگر علائم نگارشی در ساختار غیررسمی استفاده می‌شود بجز در موارد نادر.

علامت سوال

با علامت تعجب

در نوشتار غیررسمی‌، بعضی مواقع برای تأکید بر تعجب یا هیجان از علامت سوال به همراه علامت تعجب استفاده می‌کنیم. به طور کلی، علامت تعجب بعد از علامت سوال مطرح می‌شود.

What did you say to him?!

بهش چی گفتی؟!

چند علامت سوال

گاهی در همان ساختار غیررسمی برای بیان تعجب و هیجان بجای علامت تعجب از چندعلامت سوال پشت سرهم استفاده می‌شود:

What did you say to him??

بهش چی گفتی؟؟

علامت سوال

با علامت نقل قول

ما از علامت‌های نقل قول برای انتقال دقیق کلمات بیان شده توسط شخص دیگری استفاده می‌کنیم. این موضوع به عنوان direct speech یا نقل قول مستقیم شناخته می‌شود.

اگر نشان پرسش بخشی از نقل قول است باید در داخل علامت نقل قول قرار بگیرد.

مثال:

The children keep asking me, “When are you going to tell us a story?”

بچه ها مدام از من می پرسند: “کی می خواهی برایمان قصه بگویی؟”

اگر نشان پرسش جزئی از نقل قول نباشد باید بیرون از علامت نقل قول استفاده شود.

علامت سوال

Intonation

درباره انواع جملات پرسشی در مقالات بعد به تفصیل سخن خواهیم گفت.

نکته بسیار حائز اهمیت در زبان انگلیسی که همیشه به علامت سوال و کاربردهای آن گره خورده است، نحوه ی بیان (Intonation) جملات پرسشی است. به طور کلی در زبان انگلیسی دو نوع Intonation  یا آهنگ وجود دارد :

 ۱- آهنگ بیان صعودی یا  Rising Intonation

۲- آهنگ بیان نزولی یا  Falling Intonation  

به طور معمول در سوالات wh از آهنگ بیان نزولی و در سوالات  بله / خیر از آهنگ بیان صعودی استفاده می‌کنیم.

Wh Question: what’s your name?

Yes / no Question: Do you work here?